همه این داستان در شب گذشته، همزمان با برگزاری کنفرانس آناپولیس رخ داد؛ محل این اتفاق هم جایی جز کانال تلویزیونی MBC Action وابسته به عربستان سعودی نبود. نیکول کیدمن و جورج کلونی، دو قهرمان اصلی فیلم هستند.
دو قطار در مکانی مجهول در روسیه با یکدیگر تصادف میکنند که یکی از آنها، حامل «کلاهک هستهای» بوده و در نتیجه انفجار هستهای رخ میدهد و باعث میشود هزاران نفر کشته و مجروح شوند و تشعشعات هستهای آن نیز بسیاری از شهرهای روسیه و اروپا را فرار گیرد.
اما تحقیقات نشان میدهد که همراه این کلاهک هستهای، 9 کلاهک هستهای نیز وجود داشته است که به وسیله «عوامل ناشناس» ربوده شده است. نیز برخورد دو قطار و انفجار هستهای نمایشی بوده است که محل 9 کلاهک هستهای دیگر را مخفی نگهدارد. ماهوارههای جاسوسی آمریکا که سرزمین روسیه را در کنترل دارند، در همان دقایق نخست، در جریان امور قرار میگیرند و ستاد ویژهای در کاخ سفید تشکیل میشود.
دکتر جولیا کیلی، «متخصص در امور هستهای» و «توماس دیوو»، افسر عالیرتبه آمریکایی که متخصص در مبارزه با تروریسم است، پیگیری پرونده را از سوی کاخ سفید به عهده میگیرند. آنان بر این باورند که جریان یک «اقدام تروریستی» است و پشت آن، تعدادی تروریست حرفهای و عناصری از مافیای روسی هستند.
اما حال این پرسش مطرح است که اهداف آنها چیست؟ نقشه عملیات روی میز تحلیلگران آمریکایی، محدوده عملیات را در چچن، آذربایجان و ایران نشان میدهد؛ بنابراین، با بررسی شواهد، معلوم میشود که هدف اولیه تروریستها، «انتقال کلاهکهای هستهای به ایران» است.
«توماس دیوو»، افسر عالیرتبه کاخ سفید، در تماس با همتاهای روسیاش گفت: کلاهکها در حال انتقال به ایران است. او به همراه سه بالگرد نظامی آمریکا از پایگاههای آمریکا در ترکیه به سوی روسیه حرکت میکند و بدون اطلاع قبلی، وارد حریم هوایی روسیه میشود تا جلوی انتقال کلاهکهای هستهای را به ایران بگیرد، اما نیروهای پدافند ضدهوایی به آنها اخطار میدهند که فضای روسیه را ترک کنند.
توماس دیوو به آنها میگوید که برای جلوگیری از انتقال کلاهکهای هستهای به ایران که توسط عدهای تروریست به سرقت رفته، عازم این مأموریت شده، اما نیروهای روسی توجهی نمیکنند و یک بالگرد ارتش آمریکا را سرنگون میکنند. این در حالی است که تیم نظامی آمریکایی با توجه به هدف والایی که دارند! به این امر توجهی نمیکنند و به سوی توقف کامیون حامل کلاهکهای هستهای حرکت میکنند و موفق میشوند که همه تروریستها را در خاک روسیه از بین برده و کلاهکها را باز پس گیرند.
اما بررسیها نشان میدهد که یک بمب هستهای دیگر باقی مانده و توسط یک تروریست دیگر، به جایی دیگر انتقال یافته و همین جاست که عملیات از نو آغاز میشود...
همه این داستان در شب گذشته، همزمان با برگزاری کنفرانس آناپولیس رخ داد؛ محل این اتفاق هم جایی جز کانال تلویزیونی MBC Action وابسته به عربستان سعودی نبود.
داستان به فیلم The Peacemaker (سازنده صلح) بازمیگردد که در سال 1997 ساخته شد. نیکول کیدمن و جورج کلونی، دو قهرمان اصلی فیلم هستند. این فیلم همچون همه فیلمهای آمریکایی، قهرمانسازی خیالی و ارایه تصویری بشردوستانه از دولت و ارتش آمریکاست که حتی برای حفظ مصالح و امنیت جهانی تا داخل مرزهای روسیه و البته بدون هماهنگی قبلی! نیز وارد عمل میشود، به گونهای که اصلا دولتی، ارتشی و تشکیلاتی در مسکو برای مبارزه با تروریسم و کشف عوامل سرقت ده کلاهک هستهای وجود ندارد. در این فیلم، چندین بار ایران «متهم اصلی» سرقت ده کلاهک هستهای معرفی میشود و این با تأکید بر این نکته بود که کلاهکهای هستهای مسروقه در حال انتقال به ایران هستند، اما بعدها معلوم میشود که داستان نادرست است و در پایان، آخرین بمب هستهای سر از نیویورک در نزدیکی سازمان ملل درمیآورد.
البته اینجا نیز عناصر فیلم نشان نمیدهند که نیروهای پنتاگون که تا داخل روسیه برای عملیات پیشروی میکنند، چگونه اجازه ورود یک بمب هستهای به خاک خود را میدهند و عاجز از جلوگیری آنند. این فیلم یکی از مصادیق بارز تیره کردن چهره ایران است و نشان میدهد که تهران در تلاش برای به دست آوردن سلاحهای کشتار جمعی و از جمله کلاهکهای هستهای است. این رویکرد، یکی از نشانههای بارز هالیوود است که در ده سال اخیر با همکاری نزدیک و صمیمانه پنتاگون علیه کشورمان طراحی و اجرا میشود.
قهرمان فیلم جورج کلونی، اکنون شخصیتی فراتر از یک هنرپیشه دارد که به پاس خدمات سیاسیاش به پنتاگون، مانند «آرنولد شوارتزینگر»، (فرماندار کنونی کالیفرنیا) یک چهره بشردوستانه نیز پیدا کرده است، با این تفاوت که «شوارتزینگر»، یکی از اعضای حزب جمهوریخواه بود، اما «کلونی»، یکی از نزدیکان و چهرههای حزب دمکرات به شمار میرود.
او در انتخابات سال 2004 آمریکا از کاندیدای حزب دمکرات «جان کری» حمایت کرد و در سال 2006 از دارفور در غرب سودان بازدید کرد؛ مکانی که اکنون یک تراژدی انسانی در حال وقوع است که البته یکی از عوامل آن آمریکاست که با طمع بسیار به دنبال به دست آوردن منابع زیرزمینی این منطقه دست نخورده جهان است.
انتخاب نام فیلم نیز بسیار با ظرافت سیاسی برگزیده شده است. اگر به نام این فیلم The Peacemaker دو حرف UN اضافه کنید (UN Peacamaker) و سپس آن را در گوگل یا یاهو جستجو کنید، صفحهای زیبا به شما نشان داده میشود. این صفحه «سایت سازمان ملل متحد» است که روی آن چهره دبیرکل کرهای و نمای ساختمان سازمان ملل قرار دارد.
اکنون در این سازمان بخشی ویژه با نام «ساخت صلح یا سازنده صلح» وجود دارد که در 10/10/2006 راهاندازی شده است و در بردارنده اطلاعاتی جامع درباره اسناد، نوشتهها، قراردادها و کسانی است که از سال 1945 تا کنون برای برقرار صلح در جهان تلاش کردهاند. همزمان، بازی کامپیوتری با همین نام در آمریکا به بازار آمد که به مناقشه فلسطین و اسرائیل میپردازد. این بازی دو طرف دارد که یکی رئیس خودگردان فلسطین و دیگری نخستوزیر اسرائیل است و شما باید در یک فاصله زمانی مناسب، صلح را بین دو طرف برقرار کنید. در این بازی کامپیوتری به شکل ماهرانهای قلع و قمع فلسطینیها توسط ارتش اسرائیل، مباح شمرده و عنوان دفاع مشروع به آن داده شده است و این حق را به اسرائیل میدهند که مقاومت فلسطینیها را با نام افراطیگری و تروریسم سرکوب کند.
و اما باز هم میشود از کنار فلیم «سازنده صلح» به راحتی گذشت؛ مثل همه فیلمهای آمریکایی که در ایران و خارج از کشور پخش میشود و عنوان و موضوعات آن را به شکل عام تجارتی، بازاری و بینندهپسند گذارد، اما ما و همه میدانند که همه فیلمهای جنگی آمریکا با حمایت و هماهنگی وزارت دفاع آمریکا «پنتاگون» ساخته میشود. این امر از تجهیزات نظامی که در این فیلمها به کار گرفته میشود، قابل مشاهده است. این فیلم نیز پر از صحنههای نظامی و بهکارگیری وسایل و تاکتیکهای نظامی مدرن است که جز با کمک پنتاگون میسر نیست. در همین نقطه است که فیلمهای هالیوودی با منافع ملی آمریکا تلاقی پیدا میکند.
با صرف نظر از همه این امور، انتخاب زمان پخش این فیلم از کانال MBC Action است. امروز در شهر آناپولیس آمریکا، کنفرانس بینالمللی به نام «صلح» با حضور بیشتر کشورهای عربی و طرفهای غرب و اسرائیل در جریان است، حال آن که «بوش»، رئیس جمهور آمریکا و اولمرت، «نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس» در دو روز اخیر، مذاکراتی درباره پرونده هستهای ایران داشته و تأکید کردهاند که ایران به دنبال سلاح هستهای است. در آن سوی دنیا در چین، «سارکوزی»، رئیسجمهور فرانسه، بیمحابا از در اختیار داشتن سلاح هستهای توسط ایران سخن رانده است. همه این امور و از جمله زمان پخش فیلم، میتواند تصادفی باشد و میتواند حساب شده باشد. بینندگان این فیلم و خوانندگان این تحلیل باید خود قضاوت کنند.